دومین ثمره عشقمان

از ته ته دلم....

سلام فرشته کوچولو  .... قرار بود دیگه ننویسم  تا وقتی  که دوباره از خدا تو رو  هدیه بگیرم    ... ولی  دیروز  بازم  دلم هواتو کرد   تی وی  یه  بچه کوچولو نشون داد ومن اشک تو چشام حلقه زد   همون لحظه فهمیدم هنوز  دلم می خوادت  ... خدایی  فرشته خدا  خیلی  زیباست ..   من از اول عاشق  بچه ها بودم    ... خدا رو شکر الان یکی از اونا تو خونم هست    که وجودش  برا  من وهمسرم   بهترین موهبت زندگیه  .... ولی الان همین فرشته کوچولوی من هم  وجود ی...
8 تير 1392

ارومم ....

سلام  کبوتر  من... چهل روز گذشت   ..چهل روز  از  رفتن  تو  از کنده شدنت از دلم گذشت  ... من کم کم اروم شدم  و به رضای خدا راضی ام ... خودم و راضی کردم که  اومدنت  خواست خدا نبوده هرچند    ما  خواستیمت.... یا شاید  به قول بابایی  خدا میخواسته ما هم یه کلید  در بهشت داشته باشیم ... اخه  میگن   خدا  برا اونایی که دوستشون داره  یه امتحان این مدلی داره   ... میگن   وقتی  قلب جنین  شروع به تپش میکنه حس خدایی گرفته ...  و وقتی  سقط میشه   میشه یکی  از کبوتر ...
1 خرداد 1392

بدون موضوع....

سلام  کبوتر بهشتی  ... فرشته من  ای کاش الان بودی ... که اگه بودی  من مادر دو تا فرشته بودم  ... ولی حکمت خدا چیزی غیر اینو خواست  ..منم  سر به حکمت خدا خم کردم وگفتم  هرچی تو بخوایی مهربون... الان با چشمهایی اشک الود مینویسم  که به خدا سپردمت فرشته  پاک  من  .. ...........................................
11 ارديبهشت 1392

کبوتر بهشتی من

سلام فرشته کوچولو سلام کبوتر بهشتی من دلم خیلی برات تنگ شده خیلی زیاد ...هنوز باور نکردم تو از وجودم جدا شدی هنوز شبا مثل عادت دو ماهه دست رو دلم میزارم وبرات دعا میکنم ... ولی یه هو یادم میاد که تو نیستی واشکام سرازیر میشه .. باور نمیکردم اینقدر دلبسته یه موجود دو ماهه بشم .. باور نمیکردم دل به تیکه گوشتی که تازه جوانه زده بود بسته باشم ولی بسته بودم اینو وقتی فهمیدم که با یه درد شدید از وجودم جدا شدی ... کبوتر بهشتی من میدونم اونجا پیش خدا جات خوبه .. مراقب خودت باش سفارش من وبابایی و ابجی ثمین هم به خدا بکن ... ...
3 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

کنجد  کوچولوی  ما   غروب  روز  وفات  حضرت  فاطمه   پر کشید و  بر گشت  پیش  خدا ....   خیلی دعا کردم  تا  بمونی تو دلم   ولی حکمت خدا چیزی غیر از این بود ...
26 فروردين 1392

بدون عنوان

خانوم جان   بی بی دو عالم  ... فردا روز شهادتته و مطبها تعطیل  من جز در  مطب تو  جای دیگه نمیرم ... خودت  طبیبم شو  که جای دیگه برا رفتن ندارم  ... مراقب فرشتم باش  .. اگه شما بخوایید  همه این  نشونه ها    باطلن  پس بخواه که فرشتم  موندنی بشه...   ...
25 فروردين 1392

خدا جون من فرشته مو به تو سپردم ....

خدای من ! انگاری نی نی کوچو لوی  ما  شوق پرواز کردن داره انگاری دلش  با این دنیا نیست  اخه امشب  نشونه هایی از رفتنش ودیدم ودلم داره اتیش میگیره  ..بابایی  میگه نگران نباش  وبسپرش به خدا ونا امید نشو.... چگونه ناامید باشم در حالی که تو همه ی امید من هستی! خدای من شکرت هزاران بار به خاطر تمام اتفاقات خوب و بدی که تا این لحظه تو زندگی برام افتاد    نگاهم عمیق تر شد. خدای همه ی لحظه های سختم... ازت ممنونم که فرصت دوباره مادر شدن رو بهم دادی و یکی از فرشته های پاکت رو تو وجودم قرار دادی هزاران بار شکر!!!   ولی الان  ازت میخوام او...
25 فروردين 1392

مهربون من

فرشته کوچو  سلام  ... خوبی مهربونم ؟ ابجی ثمین  خیلی  منتظر  اومدنته   با اینکه هنو  نمیدونه تو  تو دلمی  ولی همیشه   خاطره اومدن تو براش بهترین قصه  است .... تو الان  هفته 7  ای  والان دیگه  همه اندامهات تشکیل شدن  قلب مهربونت داره میتپه  ... ومن هرروز  دارم برا  سلامتیت دعا میکنم  .. من وبابایی وثمین  منتظر حضورت  تو خونه هستیم  پس  محکم بچسب به دلم ومنو رها نکن...  
20 فروردين 1392

فرشته کوچول ما

سلام  فرشته کوچولو  من   نسیمم  قراره اگه خدا بخواد  بشم مامانت    ... دوم  فروردین  فهمیدم  که انگار  خدا یه فرشته دیگه مهمون دلم کرده  ذوق کردم  اما  به کسی نگفتم   چون باید مطمئن میشدم  ذوقم  فقط  با  بابای مهربون  قسمت شد  ... هفته دوم عید رفتیم مسافرت  ولی  تو فرشته کوچولو  قبل رفتن  یه  تلنگر  به من زدی و  تو کل سفر  عذا ب ودرد  داشتم  .... مثانه   ام عفونت کرد و دردش  منو از پا در می اورد  ولی  لب  به اعتراض باز ...
18 فروردين 1392
1